به گزارش مجله خبری نگار، «گیلان» در صدر استانهای کشور به لحاظ تهدید جمعیتی قرار دارد و این چالش در کنار مصائبی همانند سالمندی، کاهش ازدواج و افزایش طلاق، بهشدت بر این تهدید چندجانبه افزوده است.
علیرغم تغییر فرهنگ و سبک زندگی و همچنین مداخلات بیرونی که موجب کاهش جمعیت شده، هستند زوجهایی که همچنان به شکوه خانوادهها اعتقاددارند و چند فرزندی را به تکفرزندی و یا اصلاً فرزند نداشتن، ترجیح میدهند؛ نمونه آن «خانواده بحر کاظمی» در شهرستان لنگرود است.
پس از هماهنگی با خانواده بحر کاظمی، حوالی ساعت ۱۱ صبح به منزل آنها رسیدیم، یکخانه ویلایی با حیاطی کوچک، مزین به گل و سبزه که نشانه طراوت و شادابی صاحبخانه و اعضای خانواده بود. بهمحض در زدن، محمد کسرا پسر هفتساله خانواده در را به روی ما گشود و سلام داد. حاج موسی، پدر جوان و همسرش هم برای خوشامدگویی جلو آمدند.
پس از احوالپرسی به داخل خانهی پر صفایشان وارد شدیم، خانهای که چهار فرزند سالم و بانشاط به همراه پدر و مادری که خستگی و روزمرگیشان در پشت انگیزه برای نشاط فرزندانشان محوشده بود، پس از ۱۴ سال، زندگی میکردند.
مادری جوان به سه پسرک پرشور و پر جنب جوش که در حیاط فوتبال بازی میکردند، اشارهای کرد تا لحظاتی مراعات میهمانان کنند. مادر خانواده بلافاصله با چای و شیرینی از ما پذیرایی کرد.
بعد از اینکه گفتیم فرصت کم است و باید سریع برگردیم، نگاهی به ما کرد و گفت: «برکت هر خانه از برکت وجود میهمانخانه است»؛ بلافاصله مشغول بچهها شد و به احترام، اول گفتگو را به پدر خانواده واگذار کرد.
آقای بحر کاظمی از کم و کیف زندگی چند فرزندی برای ما میگفت؛ میگفت: «خدا به ما چهار نعمت داده در حالیکه امروزه انگیزه جوانان برای بچهدار شدن کم شده است». در همان دقایق نخست به ریشههای کاهش انگیزه برای چند فرزندی حرف زد. میگفت: «استقبال کم از چند فرزندی ریشههای مختلفی دارد. بعضیها ریشههای اقتصادی را مطرح میکنند که من بهشخصه موافق نیستم، چون در محیط اطراف خود کسانی را میبینیم که مشکل اقتصادی ندارند ولی ترجیح میدهند از حیوان نگهداری کنند.»
پدر خانواده باشکوه لنگرودی به کلامالله و احادیث اشاره میکرد و میگفت: «نشود که از ترس فقر و نداری، ازدواج نکنید یا خود را از داشتن فرزند محروم کنید، خداوند متعال از خزائن خود برکات و روزی را برای شما فراهم میکند».
به گفته آقای بحرکاظمی، فرزندان برکت و سرمایههای زندگی هستند. او با اعتقاد راسخ اذعان میکرد و میگفت: «ما در واقعیت، شاهد این هستیم که با تولد هر فرزند، درهای برکت خدا به زندگی ما باز شد و این وعده حق است.»
یکی از پیامدهای تکفرزندی، دادن همه اولویتها به فرزند بوده و کمکم آستانه صبر والدین پایینتر آمده و در آینده دچار مشکل میشود؛ اما برعکس در چند فرزندی، خانوادهها دچار آسیب عاطفی و اجتماعی کمتری میشوند و فرزند بیشتر، حس مسئولیت و تلاش را برای والدین دوچندان و احساس نشاط و انگیزه برای رشد و بالندگی فرزندان را زیادتر میکند. آقای بحر کاظمی هم میگفت: «فرزندان ما نقطه قوت و امید به زندگی ما هستند بهویژه برای دوران سالمندی، یک نعمت بزرگ محسوب میشوند.»
این پدر خانواده در ادامه از خاطرات بسیار دوستداشتنی نسل گذشته که در ذهنش نقش بسته بود یاد میکند؛ خانوادههای پرجمعیت، اقوام با فرزندان قد و نیم قد، بچهها و نوهها دور سفرههای خیلی بلند و دور همیهای صمیمانه و بازیهای کودکانه که بهترین لحظات را برایش آفریده بود.
آقای بحر کاظمی میگفت: در گذشته باوجود فرزندان زیاد، شرایط برای مراقبت سالمند کم بود و نسل جوان بدون دغدغه از کنار سالمندی نمیگذشت؛ وای به حال امروز و فردا که میزان حامی سالمندان کمتر خواهد شد، چون با فرهنگ تکفرزندی در آینده، این ضریب کاهش بیشتری مییابد و وضعیت نگرانکنندهای را در آینده برای خانوادههای بیفرزند و تکفرزند ایجاد میکند.
وی به تسهیلات حمایتی در بحث جوانی جمعیت اشارهای هم کرد و گفت: «انتظار میرود برای اقناع زوجهای جوان و نهادینه کردن فرهنگ فرزند آوری از برنامههای تشویقی مروجان جمعیت کم نشود تا انگیزه زندگی مشترک، شوق فرزند آوری و تجدید نسل در جوانان ایجاد و خانوادهها و نهایتاً جامعه، پویا شود.
نوع نگاه آقای بحر کاظمی و هیاهوی داخل خانه هر لحظه ما را برای ادامه صحبت با این خانواده مشتاقتر میکرد. خیلی دوست داشتیم تا از مادر خانواده هم بشنویم.
برای ما از دور تصور قرار گرفتن در این خانوادهها هم سخت بود، اما واقعیت چیز دیگری بود؛ بالا و پایین پریدن صائب، پسر ۳ سالهی خانواده و قهقهه دخترک ۸ ماهه در آغوش مادر، آقای بحر کاظمی را بر این واداشت تا برای یاریکردن همسرش، پسرک کوچک را بغل کند و ادامه صحبت را به همسرش واگذار کند.
محمد صدرا پسر اول که ۹ سال بیشتر سن نداشت از پدرش خواست تا زمانی که مادرش با ما مشغول هست، با وی بازی شطرنجی که از صبح، نیمه رها کرده بودند، ادامه دهند و پدر با پسرش بهسوی ایوان خانه رفتند، هرچند ما تا آخر و زمانی که آنجا بودیم، از نتیجه بازی مطلع نشدیم!
مادر خانواده هم با لب خندهای بسیار دلنشین و نیمنگاهی به همسرش، گفت: «مراقبت و تربیت فرزندانش کار آسانی نیست خصوصاً اگر بخواهی خوب و نیکو پرورش شوند.»
خانم تمجیدی مادر خانواده میگفت: «در انتهای روز با تمام خستگیها وقتی به فرزندانمان نگاه میکنیم انگیزهمان برای ادامه زندگی دوچندان میشود و تمام حس خوب مادرانه و حس مسئولیت پدرانه در منو همسرم تقویت میشود.
نکتهای خیلی جالب و قابلتأمل دیگری هم بود که مادر خانواده به آن اشاره میکرد. او میگفت: در پس آرامش عزیزانمان ما هم به آرامش میرسیم و شاکر خدا برای این هدیههای الهی هستیم.»
در بین گپ و گفت ما بود که مادربزرگ هم به جمع ما با هدایای بسیار کوچکی برای نوههایش، پیوست. هدیه مادربزرگ بچهها را بسیار خوشحال کرده بود. او میگفت عاشق این خانواده است و دیدن آنها من را شوق و وجد میآورد و از درد و آلام جسمی و روحیام میکاهد.
محو تماشای تابلوی زیبای خلقت در کنار باغچه سبز خانه بحر کاظمیها بودیم. واقعاً ابهت یک خانواده باشکوه را در صمیمانهها و عاشقانههایشان یافتیم و از حضور در کنار این خانواده پرنشاط و این محفل مأنوس به یکدیگر، ذوقزده و خوشحالتر شدیم.
با همه خداحافظی کردیم و کل خانواده ما را تا دم درب خانه مشایعت کردند. از خانه که بیرون آمدیم در طول راه هرلحظه تصویر چشمان پرزرقوبرق و شیطنت کودکانه پسرکان که از پشت پدر و مادر ما را بدرقه میکردند و خندههای دخترک و دستوپا زدندش شادمان میکرد.
چه خوب فرمود نبی مکرم اسلام صلواتاللهعلیه: در خانهای که کودک نباشد، برکت هم نیست.
حالا واقعاً برکت فقط هم رزق مادی نیست بلکه آرامش پایدار و امنیت روانی خود سرمایهای غیرقابل وصف است که در خانواده بحر کاظمی و دیگر خانوادههای باشکوه، دیده میشود.
از خوشبختی و مصادیق آن در جامعه داشتن فرزند و فرزندانی است و بسیار هستند که با داشتن فرزندانی بیشتر، شادابی و طراوت و پویایی یاور و همراه همیشگی آنها است.